تقدیم به شماکه مادرتون توآسمونــــــــه!

روزی،روزگاری که هیچکی نبودجزجناب عشق!قطره‌ کوچیکی دلش‌ می‌خواستدریا  شه! خیلی‌ وقت‌ بود که‌ به‌ جناب عشق؛میگفت.میخوام دریابشم!!!!

هر بارهم جناب عشق!میگفت: از قطره‌ تا دریا یه راه پرپیچ وخم طولانیه......
راهی‌ از رنج‌ ،درد,عشق,صبوری........ واینوباورداشته باش که، هر قطره‌ ای رو ........لیاقت‌ دریاشدن نیست.ولی یه قطره ایه که وسعتش ازدریاهم بیشتره!!!!!!!
قطره‌ رفت ورفت!!!!وخیلی راهارو پشت سرگذاشت وعبور کرد .............
یه جاایستاد و یخ زد. یه جارون‌ شد و ..............پخت وسوخت و به‌ آسمون‌ رفت.
و هر بار چیزی‌ از رنج‌ ،درد,عشق,صبوری. یادگرفت!
تا یه روز جناب عشق! گفت: امروز روز توشده!. روز دریا شدن!!!!! جناب عشق!قطره‌ رو به‌ دریا رسوند. قطره‌ طعم‌ دریا را چشید. طعم‌ دریا شدنو.
 اما…....................
 قطره‌  کوچک به‌ جناب عشق!گفت:یه روزی گفته بودی،یه قطره ایه که وسعتش ازدریاهم بیشتره...، اون چیــــــــــه؟؟؟؟
جناب عشق!مکثی کردو آروم قطره‌ روبرداشت‌ ..و تو قلبی گذاشت..........
‌ جناب عشق!نگاش کرد و گفت: اینجا بینهایته !!!!!!!!!!!!
اونجا،جائی نیست!جز  قلــــــــب مــــــــــادر

التماس دعای مخصوص ازتمام مادراااااااااااااااااااااا