-یادمون باشه که؛ من تنها نیستم، ما یک جمعیتایم که تنهاییم.
-یادمون باشه که؛ از چشمه درس خروش بگیریم و از آسمان درس پاک زیستن.
-یادمون باشه که؛ برای آموختن و درس دادن به دنیا آمدیم، نه برای تکرار اشتباهات گذشتگان.
-یادمون باشه که؛ لازمه گاهی با خودمون روراستتر از این باشیم .
-یادمون باشه که؛ قبلا چیزهایی برامون مهم بودند که حالا دیگه مهم نیستند.
-یادمون باشه که؛ آنچه امروز برامون مهمه، شایدفردابرای ما مهم نباشند.
-یادمون باشه که؛ نیازمند کمک هستند آنها که منتظر کمکشان نشستهایم.
-یادمون باشه که؛ ما از این به بعد هستیم، نه تا به حال.
-یادمون باشه که؛ غیرقابل تحمل وجود ندارد.
-یادمون باشه که؛ با یک نگاه هم ممکنه بشکنند دلهای نازک.
-یادمون باشه که؛ به جز خاطرهای هیچ نمیماند.
-یادمون باشه که؛ وظیفه من اینه «حمل باری که خودم هستم تا آخر راه».
-یادمون باشه که؛ منتظر تنها یک جرقه است، انبار مهمات.پس جرقه نشو.
-یادمون باشه که؛ کار رهگذر عبوره، گاهی برمیگرده،گاهی نه.
-یادمون باشه که؛ در هر یقینی میتوان شک کرد و این تکاپوی خِرد است.
-یادمون باشه که؛ همیشه چند قدم آخره که سختترین قسمت راهه.
-یادمون باشه که؛ امید، خوشبختانه از دست دادنی نیست.
-یادمون باشه که؛ به جستجوی راه باشیم نه همراه.
-یادمون باشه که؛ هوشیاری یعنی زیستن با لحظهها.
-یادمون باشه که؛ کلا ناامید نمیشی اگه تمام امیدت را به چیزی نبسته باشی.
-یادمون باشه که؛ خوبی اونی رو که نداریم اینه که نگران از دست دادنش نیستیم.
-یادمون باشه که؛ در خستهترین ثانیه عمر، رمقی برای انجام کارهای کوچک هست.
-یادمون باشه که؛ وقتی از دست دادن عادت میشه بدست آوردن، دیگه آرزو نیست.
-یادمون باشه که؛ گاهی باید برای راحتی خیالِ دیگران خودمون رو خوشحال نشون بدیم.
-یادمون باشه که؛ سعادت دیگران بخش مهمی از خوشبختی ماست.
-یادمون باشه که؛ قولی را که به کسی میدیم عمل کنیم.
-یادمون باشه که؛ دوست بداریم بیانتظار پاسخی از طرف دیگران.
-یادمون باشه که؛ مهربانی صفت بارز عشاق خداست پس از اینکار ابایی نکنیم.
-یادمون باشه که؛ این دعا همیشه ورد زبونمون باشه «خدایا هیچوقت ما رو به حال خودمون رها نکن».
-یادمون باشه که؛ اونایی رو که گوشه آسایشگاهها غریباند و تنها، از یاد نبریم.
-یادمون باشه که؛ موسسه ای بنام مَــحَــکـــــــــ وجودداردکه کودکان سرطانیش,فقط به امیدخدایندومن وتوباهم دست او!!!
سلام به شمادوستان چه دردست! چه دوردست!چه خونی چه خیابونی,چه ..............
سپاس ودرودفراوان ازنکته نظراتی که چراغ راهی است.....دراین خاموشی برایم..........
روزی درآن زمانها که ادعائی نداشتم!!!!( بهمن 61) درمنطقه ای ( منطقه رقابیــــــه) گُــــــــم شــــــده بودم ودرتاریکی که وصفش ..........
یادداستانی افتادم که باکمی دستبرددرآن بااجازه استادآنروزهایم ( جناب سلیمان) تقدیم شمامیکنم.
........روزی دوکرم نزدسلیمان رفتند,خواسته ای,التماسی,نیازی......حضرت سلیمان که برهمه محیط بود!!!!! خواسته دوکِـــــــــرم!!!!! .
.........یکی گفت ازشماوهمـــــــه خستــــــه ام ومیخواهــــــم که درروزوشب مرانَه ببینند!نَه دیده شوم !!
بعدازمکثـــــــی به دل خاک رفت وشـــــــــدکِــــــــرم خــــــــاکـــــــی !!!!!!
من گُم کَــــــــرده راه!!!درمیـــــان آن تاریکــــــــی صــــدای جُغـــــدی ( شاید!شاید!شماشُـــــومش دانید)مرافراخواند!!
صـــــــدائی که برای هرکس درآن تاریکی وسکوت!صحــــــراو..... دلهـــره واضطراب رادوچنــــدان می کرد...
اماصدای گنگ جُغـــــد!به گــــونه ای نبودکـــــه مسیرصدایش راتشخیص دهم ........ناگهـــــان,نــــــــوری بسیارضعیف!امـــــــامشهود! مرابه خودجلب نمـــــود......
همچنان,جُغـــــد میخواندومن مات آن نورضعیف! چیــــــزی نگذشتــــه بودکه نورخاموش شدولـــــی صـــــدای جُغـــــد رســـــاتر!!! دوباره صدای جُغـــــد گنگ شدومجددا"نورکوچک دوردست!دردست شد...... تابه نزدیک یه نوررسیـــــدم........ نورنبودوصـــــدای جُغـــــد رســـــاتر و....... تکــــــراراین صداونورگنگ وضعیف........ادامه یافت...............
دم سَنگـــــــرم ( سنگـــــــرخودم !!!!!!!!!)و..............
چقـــــــدرزود!امــــروزشـــــد - بهمن 92
خــــدایا… همه از تو می خواهند ، بدهی… من از تو می خواهم ، بگیری! خـــــدایا،
این همه حس دلتنگی را از من بگیر . . .
از فغان لبریزم و در سینه ام فریاد نیست
در دل پر درد جای کینه و بیداد نیست
مرغک بی آشیان را در قفس سر زیر پر
بهر صیدش احتیاج دانه وصیاد نیست
گر که در جمعیت هر نوع حیوان بنگری
بر خلاف نوع انسان یک نفر شیاد نیست
کی کند قاچاق حیوان شیشه وافیون و بنگ؟
نیک بنگر بین آن ها یک نفر معتاد نیست
جانوران در زیست گاه خود عروسی می کنند
لانه شان از حمله ی دشمن ولی بر باد نست
حفظ قانون حقوق جانوران تا با خداست
حاجت هم دردی یک جانی جلاد نیست
تا که خسرو ها در این دنیا جهان داری کنند
فرق، بین توپ و تانک و تیشه ی فرهاد نیست
گر که خصلت های انسانی شعار خود کنیم
ای (رها)در این جهان کس را دل ناشاد نیست
به خاطراینکه براحتـــــــــی وقتــــــی میگم,دوستت دارم... راحت قبــــــول میکنه.